قلم و کاغذ را برمیدارد و شروع به طراحی میکند. شاید چندین بار طرحش را عوض کند. سرانجام آنچه را کشید و به دلش نشست، اسباببازی را براساس همان طرح میسازد.
بعد به گفته خودش، انگار نه انگار که 50سال دارد، کودک درونش را بیدار میکند و شروع به بازی با آن میکند. اگر از این بازی لذت ببرد، باقی مراحل برای ساخت و تولید اسباببازی را انجام میدهد، اگرنه باز آنقدر در آن تغییر ایجاد میکند تا کودک درونش راضی شود.
همین رویکرد، علی قائمی را تبدیل به یک طراح و تولیدکننده اسباببازی با فوم کرده است. او 10سال است که در این عرصه فعالیت دارد و افتخار میکند که کنار اسباببازیهای چینی، تولید اسباب بازی ایرانی را شروع کرده است. البته در دوران دانشجویی هم سه اختراع داشته که به نام خودش ثبت شده است.
این شهروند محله آزادشهر که کارشناسی عمران دارد حدود 15مقاله نیز دارد که در مجلههای مختلف به چاپ رسیده و سال 82 عنوان پژوهشگر برتر وزارت راه را به خود اختصاص داده است.
اینکه او به عنوان یک کارمند اداری چطور دنبال ساخت اسباببازی آمده است داستان خودش را دارد: 13سال پیش همراه دخترش ستایش که آنزمان پنج سال بیشتر نداشت، راهی سوپری میشود تا برای خانه خوراکی بخرد.
در مغازه چشم ستایش به بسته اسباببازیهای شانسی میافتد و شروع به گریه میکند تا پدر آن را برایش بخرد. بسته را هم میخرد اما همین که آن را باز میکند دوباره صدای گریهاش بلند میشود چون برخلاف تصورش در آن چیزی باب میلش نمیبیند.
علی قائمی از آنزمان اسم این بستههای اسباببازی شانسی را «دوبار گریه کن» گذاشته است و همانجا این ایده به ذهنش میرسد چرا بستهای نسازیم که در آن وسیلههایی باشد که بچهها را سرگرم کند. چند سال بعد، به واسطه آشنایی با دوستی، ایدهاش را عملی میکند و پا در عرصه تولید اسباب بازی میگذارد.
او تعریف میکند: از آنزمان به فکر ساختن بستههایی بودم که محتوای آموزشی و سرگرمکننده داشته باشد. سال88 همکاری داشتم که در صنعت چاپ و بستهبندی فعالیت داشت و به واسطه او توانستم روی ایدهام بیشتر فکر کنم و سال90 آن را به مرحله اجرا برسانم.
خودم از ششسالگی اوریگامی و ساخت اشکال با کاغذ را بلد بودم و میدیدم چطور همسن و سالهایم برای یاد گرفتن آن علاقه نشان میدهند بنابراین بستههایی شبیه همان بستههای اسباب بازیهای شانسی درست کردیم اما به جای اسباب بازی چینی و شکلات، در آن کاغذ اوریگامی همراه با آموزش گذاشتیم تا کودک پس از باز کردن بسته، با وسیلهای بازی کند که خودش آن را ساخته است.
از ششسالگی اوریگامی و ساخت اشکال با کاغذ را بلد بودم و میدیدم چطور همسن و سالهایم برای یاد گرفتن آن علاقه نشان میدهند
همچنین آموزشهایی درباره ساخت اسباب بازی و کاردستی با وسایل بازیافتی را در بستهها میگذاشتیم. در واقع هدفم این بود که به جای اسباب بازی حاضر آماده، وسایلی در اختیار بچهها بگذاریم که بتوانند با آن چیزی بسازنند و مشغول بازی با دست ساخته خودشان شوند.
این بستهها بعد از گرفتن مجوز وارد بازار فروش میشوند و شهروندان از آن استقبال میکنند، بهطوریکه در مدت کوتاهی، قائمی کارگاه کوچکی اجاره میکند و در آن با 10نیرو، روزی هزار بسته تولید میکردند و میفروختند.
آنزمان که بستههای شانسی دانهای هزار تومان بودند، او بستههای خودش را در دو قیمت 500تومانی و هزار تومانی تولید میکرده و در این بین تأکیدش بر این بوده است که در آنها چیزهایی گذاشته شود که کودک را سرگرم ساخت کند.
قائمی میدانسته برای ادامه کار نباید بستهها تکراری شوند برای همین پس از مدتی رو به تولید پازل حجمی میآورد و در بستهها قطعههای پازل را میگذاشته تا بچهها آن را سرهم کنند.
سال90 به فکر تولید اسباببازی با فوم میافتد که آن را اینگونه توضیح میدهد: بیشتر اسباببازیهای چینی از ضایعات پلاستیکی ساخته میشوند از طرفی چون این کشور در زمینه قالبزدن تجهیزات بیشتری دارد میتواند وسایل ظریف و زیبایی بسازد.
در این بین جای اسباببازیهایی که نرم و لطیف باشند و به کودک آسیب نرسانند خالی بود برای همین تصمیم گرفتم با فومهای ابری اسباببازی درست کنم.
به عقیده او این فومها رنگهای شاد دارند، انعطافپذیرند و هیچ آسیبی به کودک نمیزنند. برای همین یک گزینه خوب برای بازی کودکان به حساب میآیند. قائمی که کارشناسی عمران دارد و طراحی کردن را در این رشته یاد گرفته است، شروع به ایدهپردازی و طراحی اسباببازی میکند و خودرو، هواپیما، سرویس میز ناهارخوری، مبلمان و ... را طوری طراحی میکند که کودک بتواند با سرهم کردن تکههای بریده شده فوم، این وسایل را بسازد و سپس با آن بازی کند.
او درباره مراحل تولید اسباببازی با فوم توضیح میدهد: پس از اینکه طراحی انجام شد، طرح اولیه با لیزر روی فوم زده و مونتاژ میشود و در این مرحله اگر ایرادی داشته باشد، برطرف میشود. پس از ایرادگیری نهایی، قالبسازی میشود و به مرحله تولید و بستهبندی میرسد.
به گفته قائمی، امروزه تبلت و بازیهای کامپیوتری جذابیت زیادی برای بچهها دارند و رقیب سرسخت اسباب بازیها به شمار میروند. از طرفی، با توجه به ضررهای متعدد بازیهای مجازی نباید اجازه داد آنها به طور کامل جایگزین اسباببازیها شوند. او میگوید: نمیتوان بچههای امروزی را از بازی با تبلت و رایانه منع کرد اما با ترکیب کردن بازیهای فیزیکی با بازیهای مجازی، میتوان نوعی اعتدال ایجاد کرد.
او با ذکر مثالی به توضیح این ایدهاش میپردازد: میتوان هواپیما یا خودرویی طراحی کرد که بچهها خودشان آن را بهطور دستی با ابزار و قطعات بسازند و بعد این دست سازهشان از طریق نرمافزار، وارد فضای مجازی شود تا او با خودرویی که در عالم واقعیت ساخته است، در فضای مجازی بازی کند.
به عقیده این تولیدکننده، بیشتر اسباب بازیهای ایرانی کپی شده بازیهای خارجی هستند طوری که در بعضی موارد حتی نام بازی بومیسازی نشده است. او میگوید: گرچه در دو، سه دهه اخیر متولیان و دستاندرکاران توجه بیشتری به موضوع اسباببازی ملی داشتهاند و در این راستا طرحها و برنامههای مختلفی دادهاند اما هنوز میبینیم که اسباب بازیهای خارجی در بازار ایرانی جولان میدهند و بخش زیادی از بازیهای فروشگاهها را به خود اختصاص دادهاند.
به عقیده قائمی این شکل کپیکاری، ما را از پیشرفت در صنعت اسباببازی دور میکند چراکه یکی از شرایط لازم برای موفقیت در تولید و فروش، ارائه محصولی است که متناسب با نیازها و فرهنگ بومی باشد.
بیشتر اسباب بازیهای ایرانی کپی شده بازیهای خارجی هستند
او تأکید دارد: ما جوانان خلاق و ایدهپرداز خوبی داریم که اگر از آنها حمایت کنیم و شرایط برایشان فراهم باشد قادرند بازیهایی بهتر از بازیهای خارجی طراحی کنند. مردم هم اگر کالای ایرانی خوبی ببینند خرید آن را به کالای خارجی ترجیح میدهند فقط باید حمایت بیشتری از طراحان و تولیدکنندگان شود تا بتوانند روی محصولاتشان تبلیغات کنند.
قائمی که در ایدهپردازی خودش را یک فرد موفق میداند، خلاقیت امروزش را غیر از استعداد ذاتی، نتیجه بازیها و شیطنتهای کودکی میداند و چنین تعریف میکند: بچه که بودم بهدلیل فعالیت زیاد همیشه سر زانوهایم زخم بود. اگر هم مینشستم، یا در حال آزمایش کردن و مخلوط کردن مواد مختلف بودم یا با چوب و کاغذ و وسایل دم دستم، چیزهایی مانند هواپیما، فوتبال دستی و ... میساختم.
در این بین گاهی هم خرابکاری میکردم اما همین روحیه کندوکاو و ساختن، تا بزرگسالی با من رشد کرد و توانستم ایدههای بزرگتری بدهم ولی متأسفانه بعضی والدین را میبینم که بهدلیل مراقبت بیش از حد از فرزندشان یا برای شلوغ نشدن محیط خانه، اجازه چنین فعالیتهایی را به کودک نمیدهند و همین رویکرد باعث مرگ خلاقیت در فرزندشان میشود.
در ادامه از قائمی میخواهم درباره اختراعاتش که مربوط به دوران دانشجوییاش است برایمان توضیح دهد. ناگفته نماند که او سال74 در مقطع کارشناسی رشته عمران دانشآموخته میشود و پس از گذراندن سربازی، سال77 در مقطع کارشناسیارشد رشته ترافیک به ادامه تحصیل میپردازد. او میگوید: دوران کارشناسی دوستی داشتم به نام نصرتا... ملکی. همیشه با هم در حال تحقیق بودیم طوری که بچههای دانشگاه اسم ما را گذاشته بودند برادران رایت.
یکی از دغدغههایی که آنزمان فکر ما را به خود مشغول کرد، این بود که میگفتیم دهها سال است هیچ تغییری در دوچرخهها داده نشده است بنابراین تصمیم گرفتیم دوچرخههایی جدید طراحی کنیم که در نتیجه آن، طرح یک دوچرخه هیدرولیک را دادیم که به جای زنجیر، با سیستم هیدرولیک کار میکند و در آن دوچرخهسوار میتواند مسافت طولانیتری را با خستگی کمتر و صرف کالری کمتری رکاب بزند. در واقع تغییراتی در این دوچرخه داده بودیم که موجب بهینهسازی مصرف انرژی دوچرخهسوار میشد.
او و دوستش دوچرخه دیگری هم طراحی کردند که گیربکسی بوده و با داشتن گیربکس کمکی، سرعت بیشتری نسبت به دوچرخههای عادی داشته و مناسب مسابقات بوده است. آنها این طرحهایشان را به مدیر کارخانه دوچرخهسواری که آنزمان در قزوین بوده ارائه میکنند و با استقبال مدیر، فضایی در کارخانه در اختیارشان گذاشته میشود تا دوچرخههای طراحیشدهشان را بسازند و در نهایت آنها را به عنوان اختراع خودشان به ثبت برسانند.
به عقیده قائمی بسیاری از والدین تمایل به خرید اسباببازی ایرانی دارند و اگر دردسترسشان باشد آن را به کالای چینی ترجیح میدهند. او میگوید: در اینترنت که والدین به ابراز نظر درباره اسباب بازیها میپردازند، دیدم مادری نوشته بود برای اسباب بازیهای ایرانی پنجستاره کم است و باید 100ستاره داد که اینها و دهها ابراز علاقه دیگر مردم، نشان میدهد چقدر شهروندان به ایران و خرید محصولات ایرانی اشتیاق دارند. فقط باید برای این کالاهای داخلی تبلیغات شود تا خانوادهها بدانند چنین محصولاتی هست.
او که پنجبار در نمایشگاهها شرکت داشته و به عرضه اسباب بازیهای تولیدیاش پرداخته است، میگوید: در نمایشگاهها زائران عراقی و دیگر کشورها حضور دارند و بارها دیدهام که برای خرید بعضی اسباببازیهای ایرانی چقدر شوق و اشتیاق دارند بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پتانسیل صادرات هم وجود دارد فقط باید باز هم روی تبلیغات کار کرد تا محصولات معرفی شود.
فقط باید برای این کالاهای داخلی تبلیغات شود تا خانوادهها بدانند چنین محصولاتی هست
البته با توجه به هزینههای زیاد تبلیغات، فقط تولیدکنندگان بزرگ میتوانند به آن ورود کنند درحالیکه اگر از همین تولیدکنندگان خرد هم حمایت شود و امکان تبلیغات داشته باشند، میتوان شاهد صادرات اسباببازیهای ایرانی و ارزآوری بود.
او و دوستش، یک دستگاه اتوماتیک پمپ آبرسان نیز اختراع کرده و به ثبت رساندهاند که دربارهاش چنین توضیح میدهد: کشاورزها برای آبرسانی به محصولاتشان، به طور معمول پمپ آبشان 24ساعته روشن است منتهی شبها که کسی حواسش به پمپ نیست اگر سطح آب کم شود، پمپ در اثر خالی کار کردن میسوزد. این اتفاق برای پدر دوستم نصرتالله ملکی افتاده بود و با خودمان گفتیم پمپی درست کنیم که وقتی سطح آب کم میشود خود به خود خاموش شود تا دستگاه نسوزد.
آنها این اختراع را هم میسازند و به ثبت میرسانند. قائمی کنار این اختراعات، بالغ بر 15مقاله علمی نوشته که در نشریات و مجلههای مختلف به چاپ رسیده است.